اینا از اون موقع که گفتن: با هم تا آخرش هستیم رو حرفشون موندن... بسلامتی شون

 

گروه های موسیقی دنیا

نسل اینده مردان ایرانی

وقتی میگویم دانش اموز تکالیفش را با میل انجام میدهد میل چهکلمه ای است؟

حرف اضافه!

غضنفر پاش خواب میره جوراب هاش رو میدزدن

دستت رو بزار یک طرف صورتت به این ژدیده میگن ماه گرفتگی

خوشگلم ٬ نازم٬ مهربونم تازه بانمک هم هستم

اونایی که پائیز رو دوست ندارن نمیدونن پائیز بهاره که گرفتار عشق شده  

دارکوب با  بلدر چین ازدواج میکنه بچه شون میشه دارچین

سوال امتحانی خنگول احمد شاه قاجار را فقط نام ببرید؟

وصیت خنگول دور قبرم صابون بریزید تا هر کی اومد بیفته بخندم روحم شاد شه

پیامک خنگول برای نامزدش مهم نیست که قشنگ نیستی قشنگ اینه که مهم نیستی

خنگول زنگ میزنه آ|انس میگه ماشین دارین؟

بله

خوش بحالتون ما نداریم

الهی به اندازه ی م|ه ی کوچک ردیف پایین چشم مگس غم تو دلاتون نباشه

به خنگول میگن ۳ تا اسم بگو توش الله باشه میگه عبدالله یدالله سیندرالله

 

یک روز ترکا میخواستن برای فارسا جوک بسازن میگن

ترکا گل پسرن فارسا ترک خرن

 به ترکه میگن آرزوت چیه میگه قزوین بشه پایتخت به ما هم بگن بچه تهرونی

قیمت میوه تو بازار افزایش یافت ارزش خودتو بدون گلابی

به غضنفر میگن آقایی میگه ما بیشتر

۱ـمرام فقط مرام کلاغ نه بخاطر سیاهیش بخاطر یک رنگیش

۲ـصفا فقط صفای مورچه نه بخاطر کوچیکیش بخاطر اینکه وقطی گریه کرد کسی اشکاشو ندید

۳ـ رفیق فقط گاو چون نگفت من گفت ما

۴ـمعرفت فقط معرفط کرم بخاطر خاکی بودنش

۵ـ دوست فقط دیوار چون میتونی بهش تکیه کنی

به غنبرک میگن دخترتو به کی دادی میگه غریبه نیست دامادمه

یارو ۱۹ تا بچه داره بهش میگن یکی دیگه بیار رند شه میگه فرزند کمتر زندگی بهتر


 





 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


سال ۱۳۳۲دختر خانواده همراه با مادرش كنار حوض روی تخت چوبی نشسته اند و

 یك ظرف هندوانه قرمز جلوی شان است. دختر خانواده برای دختر همسایه تعریف

 می كند: آره زری جون، داداش فرمونم وقتی شنید این پسر لاغرمردنی به من متلك

گفته همچین زدش كه به سوسك می گفت خرس قطبی. تازه خود داداشم هم گفته

 می خواد برام یه شوهر خوب پیدا كنه. مادر دختر می گوید: خدا سایهء مرد را از سر هیچ خونه ای ورنداره.
سال ۱۳۴۲پدر خانواده با عصبانیت وارد اتاق می شود و پس از آنكه كمی جَنَم رو كرد

و چهار تا كاسه كوزه را زد شكست، فریاد می زند: دخترهء چشم سفید حالا واسهء

 من دانشگاه قبول میشه… چشمم روشن… مردم از فردا نمی گویند آقا رضا غیرتِ تو

شكر؟ هیچی دیگه ولش كن فردا می خواهد شلوار مدل برمودایی و مانتوی بدن نما

 بپوشد و نوبل صلح هم بگیره… زن اگر اجنبی ها بهش نوبل صلح بدهند مردم چی

می گویند؟ مادر خانواده با لحن التماس آمیز می گوید: مرد، حالا چرا شلوغش می

 كنی؟ نوبل و برمودا چیه؟ دخترمون فقط دانشگاه قبول شده، همین… این قدر سخت

 نگیر… بالاخره با اصرارهای مادر، پدر قبول می كند دخترش به دانشگاه برود. وقتی

 پدر قانع شده سیگارش را روشن می كند و مادر می گوید: مرد، خدا سایهء تو را از

 سر ما كم نكند
سال ۱۳۵۲فریادِ مردِ خانواده تمام كوچه را پر می كند: چی؟! می خواهد برود سرِ

كار؟! یعنی من این قدر بی غیرت شدم كه دخترم بره سر كار و پول بیآره تو خونه؟ پس

 من اینجا هویجم؟ مگر این كه بابت این بی آبرویی از روی نعش من رد شوید… كسی

 از روی نعش مرد خانواده رد نمی شود ولی دختر خانواده هم چند ماه بعد با وجود

غرغرهای پدرش بالاخره سر كار می رود. صدای مادر خانواده به گوش می رسد: مرد،

 خدا تو را برای ما حفظ كند
سال ۱۳۸۲مرد خانواده: آخه خانم این چه وضعیه؟ روز اولی كه آمدی خواستگاریم،

گفتم دلم نمی خواهد زنم از این مانتوها بپوشد و آرایش كند، گفتی دورهء این اٌمٌل

بازی ها گذشته، ما هم گفتیم چشم! بعد گفتی اگر خانه خریدی به جای مهریه خانه

را به نامم كن، گفتم چشم! آن اول حق طلاق را هم از ما گرفتی، حالا هم می گویی

بنشینم توی خانه بچه داری كنم؟ زن: عزیزم مگه چه اشكالی داره؟ مگه تو ماهی

چقدر حقوق می گیری؟ تمام حقوقت هم بابت كرایه تاكسی، خرج ناهار خودت و مهد

 كودك بچه و جریمهء ماشینت می رود. حالا اگر بنشینی توی خانه و از بچه نگه داری

 كنی هم خرجمان كم می شود هم بچه مان وقتی بزرگ شد از كمبود محبتِ پدر و

مادر رنج نمی برد… آفرین عزیزم … خدا سایه ات را (فعلا) سر ما نگه دارد


سال ۱۴۸۲زن خانواده: عزیزم تو كه انقدر فسیل نبودی. مثلا توی دوستانت به روشن

 فكری معروفی. آخه چه اشكالی دارد؟ این همه سال ما زن ها بچه دار شدیم حالا

به كمك علم چند وقتی هم شما مردها از این كارها بكنید. اصلا مگر نمی گفتی جد

 بزرگت همیشه می گفته: چه مردی بود كز زنی كم بود؟ پس از مقداری بحث

منطقی مرد بالاخره قبول می كند و نه ماه بعد وقتی بچه بغل وارد خانه می شود زن

 با عشوه می گوید: مرد … یعنی سایه تو تا كی بالای سر ماست؟


سال ۱۵۸۲چند تا مرد دور هم نشسته اند و در حالیكه سبزی پاك می كنند آهسته

مشغول تبادل نظرند. - آره… می گویند هدف این جنبش بازگرداندن حق و حقوق ضایع

 شدهء مردهاست… - حق با آقا جمشیده… ببینید این زن ها چقدر از ما سواستفاده

 می كنند؟ تا وقتی خونهء بابامونیم باید آشپزی و بچه داری و اینها را یاد بگیریم و

توسری بخوریم، بعدش هم بدون مشورت زنمان می دهند و زنمان هم مارا استثمار

می كند… - خب می گفتم… اسم این جنبش سیبیلیسم است و… در این حال با

ورود خانم یكی از آنها بحث به زیاد بودن گِل سبزی كشیده می شود! زن می گوید:

 خدا سایهء شما مردها را از سر سبزی ها كم نكند


سال ۱۸۸۲رادیو، موج Fm، شبكهء پیام (صدای یك خانم) بااعلام ساعت نه شب شما

 خانم های عزیز را در جریان آخرین اخبار رسیده قرار می دهم. به گزارش خبرگزاری

بانوپرس دقایقی قبل سایهء آخرین نمونهء نادر از جنس (مرد) از روی كرهء زمین محو

شد! پس از پایان عمر این آخرین بازمانده از شاخهء زینتی مردها از این پس نام این

موجودات را فقط در كتاب های تاریخ می توان پیدا كرد ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه با

خبرهای جدیدی در خدمت شما خانم های !عزیز خواهم بود. دینگ دینگ


خر زدن " فرایندی که طی اون یک دانشجو از حالت طبیعی خارج شده و زمان زیادی رو به مطالعه میپردازه ؛ خر زدن شرط لازم و نه کافی برای استاد دانشگاه شدن هست ؛میشه اون رو جز آلرژی های فصلی به حساب آورد (فصل امتحانات) ؛ خر زدن در شبهای امتحان به صورت فراگیری در دانشجو ها ظاهر میشه و مهمترین علامت اون علاقه شدید به کتب درسی بخصوص کتبی هست که در طول ترم تمایل چندانی به اون ها نداریم ؛ از عوارض جانبی خر زدن میشه به سرخی چشم ها ، گودی و سیاهی زیر چشم و موارد مشابه صورت آرایش نشده در خانوم ها و موهای ژل نزده در آقایون اشاره کرد ؛ این مشکل نیاز به داروی خاصی نداره و بلافاصله بعد از اتمام فصل امتحانات بخودی خود برطرف میشه .

 بدون شرح

 

دردسر پدر با اسامی 4 قلو های مشابه !

تاهالا شده چیزی و بخوای و بهش نرسی؟دلت بخوادش ولی نشه؟کسی بره و نخوای که بره؟سخته.درد ناکه.ترس ناکه.نه؟تنهایی ترسناکه.تا حالا شده به کسی احتیاج داشته باشی ولی اون نخوادت؟اینم سخته.تاهالا دلت دوست خواسته؟دوستی که هم پات باشه,پشتت باشه,درکت کنه.شده که داشته باشیش ولی یه کاری کنی که بره؟خدا برا هیچکس نخوادتاهالا شده چیزی و بخوای و بهش نرسی؟دلت بخوادش ولی نشه؟کسی بره و نخوای که بره؟سخته.درد ناکه.ترس ناکه.نه؟تنهایی ترسناکه.تا حالا شده به کسی احتیاج داشته باشی ولی اون نخوادت؟اینم سخته.

پدر یعنی: اون کسی که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید ماشین رو داد

دستش درحالیکه چشمانش پر از گریه بود گفت: حالا تو موهای منو بتراش.

پدر یعنی: کسی که " نمی توانم" را زیاد در چشمش می بینی ولی هرگز از زبانش نمی شنوی.

پدر یعنی: اونی که طعم پدر داشتنو نچشید اما واسه خیلی ها پدری کرد.

پدر یعنی: اونی که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه اش کف خونه کسی رو جارو نزنه.

پدر یعنی:اونی که هروقت میگفت "درست میشه" تمام نگرانی هایمان به یکباره رنگ میباخت.

پدر یعنی: اونی که وقتی پشت سرش از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره، میفهمی پیر شده !

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده!

وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، می فهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…

و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری.

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد.

بـــــه سلامتــــــی تمــــــوم بابا ها:)

چه اونایی که هستن پیشمون:) و چه کسایی که نیستن پیشمون:(


برچسب‌ها: به سلامتی